تابلوی عصر عاشورا چگونه پدید آمد؟
بازخوانی مصاحبه استاد فرشچیان

شبکه اطلاع رسانی راه دانا در تابستان سال 1394 مصاحبه ای با استاد محمود فرشچیان داشته است که بازخوانی آن برای کاربران محترم سرزمین هنر جذاب خواهد بود.
* شما جزء مردمیترین هنرمندان ایران هستید و در جهان شناخته شده، سالهاست که افراد از کودک تا کهنسال با آثار شما ارتباط برقرار میکنند، فرقی هم ندارد که آن شخص از چه دین وآیینی باشد، از ادیان ابراهیمیگرفته تا زردشتی و بودایی و…به دلیل همین علاقه و ارتباط قلبی و روحی با آثار شما بوده که حتی در مکانهایی خاص چون ایستگاه فضایی(ناسا) هم این نگارهها به نمایش گذاشته شده، ما در زندگی بزرگانی که امروزه مانند شما در قلب مردم جا دارند مانند: حافظ شیراز یا استاد شهریارمیخوانیم که بشارت چنین جایگاهی در گذشته به آنها شده بودمثلا خواجه شیراز میفرمایند:
چه مبارک سحری بود وچه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
آیا این جایگاه هم در گذشته به شما بشارت و نویدش داده شده بود؟
- به امید سلامتی و تندرستی همه هموطنانم و آرامش و آسایش کشور عزیزم ایران، بله مسلماً به انسان عنایت و الهام میشود. بنده حقیر هم همیشه خواستم با خاکساری وعبودیت ، بندگی وخلوص نیت به درگاه خداوند ظرف وجودی خود را طوری آماده کنم تا عنایتی به بنده حقیر نیز بشود. خداوند را شاکرم که شامل حال بنده شده است وهمیشه زبان شکر به درگاه خداوند حکیم دارم. دعای کمیل دعای بسیار زیبایی است. در یکی از قسمتهای این دعا امیرالمومنین علی(ع) میفرمایند:
وَ تَجْعَلَنی بِقِسْمِکَ راضِیاً قانِعاً وَ فی جَمیعِ الاَحْوالِ مُتَواضِعاً
وهمیشه تلاش کردم در این راه قدم بردارم.
*نقش همسرگرامیشما در موفقیتتان در این سالها چگونه بوده ؟
- بسیار بسیار زیاد، شکر خدا با لطف و مهربانی خداوند بنده همسری بسیار دلسوز، فداکار، مهربان و هنر دوست دارم. در تمام تلخیها وشیرینیهای روزگار ایشان در کنار بنده بوده وهستند. واقعاً از محبتها وفداکاریهایشان ممنونم.
*در ایام حج هستیم. شماهم به این سفرمعنوی مشرف شده اید؟
- بله خوشبختانه و شکرخدا من سه بار به سفر حج رفتم و اولین سفرم در سن 25 سالگی و به همراه همسرم بود.
* از افراد خانواده شما شخص دیگری را هم داریم که نقاشی و نگارگری کار کنند؟
- نه خیر نداریم! البته من هم ناراحت نیستم چون فرزندان هنرمندان اگر عین هنر پدر یا مادرشان را انجام دهند یا خیلی بالاتر و یا خیلی پایین تر از آنها میشوند. البته خیلی کم پیش میآید که فرزند یک هنرمند از پدر یا مادرش جلو بزند، چون مثلا وقتی پسر من از کودکی میبیند که بنده برای رسیدن به این جایگاه چقدر رنج میکشم از همان اول جا میزند و خیلی تلاش نمیکند و در نتیجه به جایی هم نمیرسد.اما به لطف پروردگارم فرزندان وخانواده موفقی دارم. پسرم پزشک موفقی در فلوریداست. دخترم روانشناس و تحلیلگر رفتار است و مدیر یک مرکزی برای کودکان عقب مانده ذهنی. حتی نوههایم هم موفق وتحصیل کرده هستند و بنده بسیار به درگاه خداوند شاکرم.
*شما زمانی که مشغول کارهستید به موسیقی هم گوش میدهید؟
- بله و همیشه موسیقی سنتی.
*دلمان نمیآید بپرسیم اما آیا استادفرشچیان به مرگ هم فکر میکنند؟
- بله چرا دلتان نمیآید بپرسید؟خدا شاهد است که بسیار بسیار به این مسئله فکر میکنم و هیچوقت یاد مرگ را فراموش نکرده ونمیکنم.حتی درآثارم هم به آن اشاره کرده ام. اصلاً نباید یاد مرگ را فراموش کرد.
*پس از طراحی ضریح امام رضا(ع)و امام حسین(ع)طراحی ضریح دیگری را در دست دارید؟
- بله ساخت ضریح عبدالعظیم حسنی (ع)، که مرحله طراحی آن را به پایان رسانده ام و قرار است با حضور استادکاران و هنرمندان اصفهانی کار ساخت آن آغاز شود.
*درحال حاضر نگاره پایان یافته ای دارید که به تازگی تمام شده باشد یا رو به اتمام وکامل شدن؟
- بله دو تابلوی آخر بنده به نام ((هدایت))و((آدم وحوا))است. برای خلق تابلوی آدم وحوا قرآن کریم، تورات و انجیل را مطالعه کردم. به طور مثال من دوستانی در میان موبدان زرتشتی دارم که با آنها گفتگو کرده، تورات عهد عتیق و عهد جدید را مطالعه و حتی اعتقادات بوداییها را در این زمینه بررسی کردم. همه آنها بر این اعتقاد هستند که شیطان میوه ممنوعه را به دست حضرت حوا میدهد و حضرت حوا آن را به حضرت آدم میخوراند. تنها دین بزرگی که معتقد است حضرت آدم و حوا در این اتفاق شریک هستند، دین مبین اسلام است که امتیازی برای زن یا مرد قائل نشده و هر دو را برابر هم دیده است.
* تا به حال شده آثارتان را در حراجیها بفروشید؟
- نه خیر من اصلاً نیازی به فروش آثارم ندارم و خدا را شکر اصلاً احتیاجی به حراجی در زندگیم نیست.مسائل مادی در زندگی من اهمیتی ندارد.البته ممکن است یکی از کارهای من دست یک شخصی افتاده باشد وچهار، پنج دست گشته و از یک حراجی سر در آورده باشد به دلیل دست به دست شدن. اما هیچ وقت برای مال دنیا هیچ کدام از آثارم را نفروخته ام. به قول شاعر:
هرگز به یمن عاطفت پیر میفروش ساغر تهی نشد ز میصاف روشنم
(استاددستانشان را روبه آسمان نگاه میدارند ومیگویند) خدایا شکرت.
*ما در خبرها داشتیم خانم عسل بدیعی که فوت شدند، شما برای خانواده شان پیام تسلیت فرستادید و یا برای اصغرفرهادی به خاطر موفقیت فیلم جدایی نادر ازسیمین ودریافت جایزه اسکار . آیا وقتی ایران نیستید اخبار ایران را دنبال میکنید؟
- من چرا ایران نیستم باباجان؟ قلب و روح و فکرم همیشه در کشورم و خاک کشورم هست. من همه اخبار ایران را دنبال میکنم و همیشه عاشق اخبار خوب وخوشیهای مردم هستم. بخصوص وقتی جوانان را موفق میبینم.
*چندوقت پیش دومین سالگردتاسیس موسسه هنرمندان پیشکسوت با حضور شما و سایر هنرمندان جشن گرفته شد. وجود چنین موسسه ای را در رفع مشکلات و نیازهای مادی و معنوی هنرمندان پیشکسوتمان موثر میدانید و در خارج از ایران وضعیت حمایتی از این هنرمندان بیشتر است یا داخل ایران؟
- بسیار بسیار موسسه خوب و اقدام به جایی بود. البته این موسسه تازه کار خود را آغاز کرده و من امید دارم به لطف خداوند بتواند به همه اهداف خود برسد. البته به نظر من وضعیت در ایران بهتر است. به دلیل وجود فرهنگ غنی ایرانی که احترام به بزرگترها را همیشه سفارش کرده است. اما من به آینده موسسه امیدوارم.
*تا به امروز موسسه تحقیقاتی و یا آزمایشگاهی شده بیایند آثار شما را از نظر ماندگاری و حفظشان برای آنکه به دست آیندگان برسد مورد آزمایش قرار بدهند و تخمینی هم برایتان بزنند؟
- بله، سوال خیلی خوب وجالبی پرسیدید. امروز که شما تشریف آوردید صبحش از آمریکا با بنده تماس گرفتند و حاصل مطالعه روی تابلوهایم را برایم گفتند که دستگاه توانسته تا حدود600 سال ماندگاری آثارم را تخمین بزند. البته گفتند ممکن است از این هم بیشتر شود اما به دلیل ناتوانی دستگاه از خواندن حدود 600 سال آینده را فعلاً حدس و گمان زده اند.
* باتوجه به آغاز سال تحصیلی مدارس ودانشگاهها سوالات پایانی ام را در این حوزه از محضر شریف بپرسم. امروزه رشتههای هنرهای سنتی در دانشگاههای ما تدریس میشود اما متاسفانه مشخص نیست که هدف تربیت هنرمند است یا نظریه پرداز، نظر شما چیست؟آیا از روند آموزش دانشگاههای ما راضی هستید؟برای بسیاری از این رشتهها هم مقطع ارشد گذاشته اند اما دانشجو پس از اتمام تحصیل عاجز از کشیدن یک خط است. به نظر شما مشکل ما کجاست و شما موافقید با این شیوه تدریس؟
- نه خیر بنده مخالفم، البته من میخواهم خبر خوبی به جامعه هنری ایران بدهم، من از زمان رژیم گذشته و تا زمان حال که تماماً نامههایش موجود است از همه کسانی که توانایی داشتند تقاضا میکردم برای تاسیس یک دانشگاه هنر ایرانی کمک کنند. در واقع دانشگاهی که واقعاً استاد تربیت کند. خوشبختانه سازمان میراث فرهنگی و جناب آقای دکتر نامورمطلق که بنده همیشه تحسینشان میکنم امروزه این شرایط را ایجاد کرده اند.انشاالله به زودی دانشگاه هنر اصیل ایرانی خواهیم داشت البته من گفته ام این دانشگاه واقعاً باید استادکار به وجود آورد، نه اینکه الکی مدرک کارشناسی، کارشناسی ارشد ودکتری بدهد.به امید خدا در دولت آقای روحانی که بنده ارادت خاصی نسبت به ایشان و دولتشان دارم، شرایط این امر به زودی فراهم میشود.البته از آقای دکتر مخبر دزفولی و آقای دکتر ایمانی هم که در حال برنامه ریزی این مهم هستند تشکرمیکنم.
*زمانی که دائماً در ایران بودید شاگردان زیادی را تربیت کردید که الان جزء استادان بزرگی هستند که در این رشته صاحب سبک ومکتب هستند اما متاسفانه در دانشگاههای ما به دلایل مختلف جزء هیئت علمینیستند یا حضور دائم ندارند آیا در دانشگاه هنرهای ایرانی برنامه ای برای حضور این اساتید دارید؟
- بله حتماً، اصلاً نیاز مبرمیبه حضور این عزیزان است، باید این دانشگاه به کمک استاد محمدباقرآقامیری، استادمهرگان، استادتاکستانی ودکتررجبی وسایر عزیزان این رشته که من میدانم سالهاست دارند زحمت میکشند اداره شود.انشاالله این عزیزان تشریف میآورند وبرای هرچه بهتر شدن این دانشگاه برنامه ریزی میکنند.اگر واقعاً در این دانشگاه ما بخواهیم استاد به وجود آوریم همین عزیزان باید به هنرجویان ما آموزش دهند و کلاسها را استاد و شاگردی اداره کنند و کنکوری سخت برگزارکنند برای گزینش جوانان با استعداد وکوشا.
*نظرشما درمورد آثارشاگردانتان که الان صاحب فکرومکتب مستقل هستندچیست؟
- واقعاً زیبا کار میکنند، استادتاکستانی، استادمهرگان،استادمحمدباقرآقامیری، دکتررجبی واقعاًجزءبهترینها هستند.من به همه این عزیزان عشق میورزم و به خدا قسم هرکدامشان دارای نبوغ خاصی در هنرنگارگری هستند وبسیار زحمت کشیده و بسیارطلبگی کردند. به وجودشان افتخار میکنم. همین که هیچوقت از بنده کپی نکردند وخود صاحب فکرواندیشه هستند بسیار خوشحالم؛ انشاالله همیشه در زندگیشان موفق باشند.
*عده ای از جوانان و مردم بسیارمشتاق دیدارباشماهستند و هر بار که به ایران میآیید خواستار ملاقات شما، اما عده ای خود را نماینده شما معرفی میکنند آیا شما در ایران نماینده ای دارید؟
- نه خیر بنده نماینده به این شکل ندارم.البته باید این را ذکر کنم که جناب آقای دکتر سیدحسن صائب که از دوستان عزیزبنده هستند ومردی بسیار هنر دوست وهنرشناس نیز هستند سالهاست که کارهای بنده را لطف میکنند در ایران پی گیری میکنند.من واقعاً بخاطر زحماتشان و برای محبتهایشان از ایشان کمال سپاس وتشکر را دارم.

*اگر اجازه دهید، کمیخاطره بازی کنیم. داستان خلق تابلوی عصر عاشورا بسیار شنیدنی است. اگر امکان دارد لطف کرده و آنرا برای ما یکبار دیگر بیان کنید…
- سه سال پیش از انقلاب، روز عاشورا، مادرم گفت: برو روضه گوش کن تا چند کلام حرف حساب بشنوی. گفتم: من حالا کاری دارم بعد خواهم رفت. رفتم اتاق، اما خودم ناراحت شدم. حال عجیبی به من دست داد، قلم را برداشتم و تابلو” عصر عاشورا” را شروع کردم. قلم را که برداشتم همین تابلو شد که الان هست، بدون هیچ تغییری. الان که بعد از سی سال به این تابلو نگاه میکنم، میبینم اگر میخواستم این کار را امروز بکشم، باز هم همین تابلو به وجود میآمد، بدون هیچ تغییری. یک چیزی دارد این تابلو که خود من هم گریه ام میگیرد. در این تابلو مایه اصلی تصویر گرایی، مرکز تصویر دیده نمیشود. جایش خالی است. امام حسین که محور اصلی این تابلوست در اثر دیده نمیشوند.در مورد محتوای تابلوی عصر عاشورا باید بگویم، شاید جذابیت این تابلو به علت غیبت شخصیت اصلی یعنی امام حسین در آن است و باعث میشود که انسان با دیدن این تابلو به دنبال شخصیت اصلی که این واقعه را شکل داده است، بگردد. اشکی که بر چشم اسب حلقه زده و آن سرافکندگی او برای آوردن خبر ناگوار و کبوترانی که خود را به خون شهید آغشته کردهاند، به نوعی پیامآور فاجعه هستند. در عین حال وجود حضرت زینب (س) و آن چند نفر در وسط تابلو میتوانند از عواملی باشند که باعث ایجاد جذابیت هرچه بیشتر در این تابلو میشوند. به لحاظ تکنیکی اگر این تابلو بیشتر از این شلوغ بود، احتمالاً این غربت در تابلو این چنین نمایان نمیشد.
*و داستان شفای دست شما چیست؟!
- پیش از خلق اثر ضامن آهو مدتی بود دست راستم حالتی فلج به خود گرفت و از کارافتاد. به گونه ای که نمیتوانستم انگشتانم را حرکت بدهم . پزشکان حاذق و پرآوازه هم تشخیص دادند که به مرور زمان و فشار زیاد عصبهای دستم به شدت آسیب دیده و به راحتی قابل ترمیم نیست و تاکید کردند هرگز نباید قلم بدست بگیرم ونقاشی کنم. دلم خیلی شکست که دیگر توان خلق اثر ونقاشی را ندارم تا اینکه به ذهنم رسید از امام رئوف و باب الحوائج حضرت رضا علیه السلام درخواست کنم کمکم کنند تا این بیماری علاج شود و همان لحظه نذر کردم که اگر این دستم بهبود یافت ،ماجرای شفاعت وضمانت آهو را به تصویر کشم. شب خواب دیدم تابلو را پیش رویم گذاشته ام و ابزار و قلم هم آماده است ولی دستم مشکل دارد ناراحت بودم که دیگر هرگز نخواهم توانست نقاشی کنم ، درهمان عالم خواب یک چهره مبارک ونورانی به من فرمان داد، قلم بردار و آنچه میخواهی ترسیم کن! عرض کردم که دستم مشکل پیدا کرده است و دیگر قادر نیستم، همان صدای آسمانی فرمود: الان میتوانی شروع کن ! من از این که توانستم دست به قلم ببرم هیجان زده بیدار شدم و دیدم اثری از بیماری و ناتوانی در دستم نیست و ازهمان لحظه ، خلق تابلو ضامن آهو را آغاز کردم که این هم مثل تابلو عصر عاشورا که برای خلق آن بسیار دل دادم تاثیر فوق العاده ای در بیننده میگذارد.
*و بازهم به گذشته بازگردیم. شما از کلاس هفتم دبیرستان به هنرستان هنرهای زیبای اصفهان قدم گذاشتید و زیرنظر استاد عیسی بهادری که استاد توانمندی در عرصه طراحی قالی و مینیاتور بود، شروع به فعالیت کردید. نقش او در شکلگیری هنری شما چه بود؟
- استاد عیسی بهادری در طول تاریخ هنر ایران، بزرگترین استاد در زمینه کاشیکاری، فرش، مینیاتور و تا حدی نقاشی بود و انسان جامع و کاملی در زمینههایی که به آن اشاره کردم به شمار میرفت. تصور میکنم والاترین ویژگی او ایجاد رغبت در شاگردان بویژه خود من بود و به واسطه بیان گیرا و جذابی که داشت، میتوانست بخوبی این شور و شوق را در شاگردانش ایجادکند. من سالیان سال در مساجد اصفهان طراحی کردم و آن اسلیمیها و ختاییهای کاشیکاری را نهتنها مطالعه، بلکه در فکر و ذهن خود تهتشین کردم. تابستانها با ذغال و کاغذ کاهی تعداد زیادی طراحی میکردم و نزد استاد عیسی بهادری میبردم و آن وقت او توضیح میداد کدام یک از این طرحها قابل قبول است و کدام نیست و من بیآن که روی حرف او حرفی بزنم، میپرسیدم استاد، حکمت این که میگویید این طرح ویژگیهای لازم را ندارد، چیست؟ او هم در پاسخم میگفت: به محل نصب اثر اصلی مراجعه کن، با مقداری تامل و اندیشه متوجه میشوی اشکال کارت کجاست و من هم عینا همین کار را میکردم. این مساله در خودسازی من خیلی موثر بود.
*شما در جوانی انسانی خستگیناپذیر بودید و میتوان گفت تقریبا نیمیاز عمر خود را صرف مطالعه آثار تاریخی اصفهان مانند چهل ستون، مسجد شیخ لطفالله و عالیقاپو کردید. شنیدهام حتی در دوران سربازی هم دست از قلم و رنگ برنداشتید. فکر میکنید ردپای این پشتکار و اشتیاق شما در میان نسل جوان امروز هنرمند مشاهده میشود؟
- به نظرم اکنون این پشتکار در میان جوانان و هنرجویان کمتر دیده میشود. البته من با هنرمندان امروز کمتر تماس دارم، اما در بعضی از آنها این شوق و تداوم را مشاهده میکنم. به عنوان مثال، در جریان ساخت طرح ضریح امام حسین(ع) دختر و پسر تازه فارغالتحصیلشدهای مشغول به کارند که این پشتکار را دارند و خیلی خوب هم کار میکنند، اما خود من به این سن که رسیدهام، هنوز دست از این تلاش و تداوم برنداشتهام و شاید بتوانم بگویم این ویژگیها در من دوچندان هم شده است. به این معنی که گاه در طول شبانهروز 14 ساعت بیوقفه، ولی عاشقانه کار کردهام.
*استاد با توجه به اینکه مدتی است در خارج از کشور اقامت دارید، برداشت مردم جهان را ، درباره هنر ملی و اسلامیما چگونه میبینید؟
- همانطور که صورت اشخاص در تمام دنیا با هم فرق میکند، سجایای اخلاقی و سلیقههای آنها نیز با یکدیگر متفاوت است. ممکن است یک ایرانی نسبت به هنر نقاشی خودمان بیگانه باشد، اما یک فرد خارجی این هنر را با آغوش باز بپذیرد. در کل باید به این نکته اشاره کنم که در تمام دنیا، برای هنر اصیل ایرانی احترام خاصی قائلند و تحت تاثیر آن قرار میگیرند. به خصوص که هنر نقاشی ایرانی از محتوای عظیم عرفانی نشأت گرفته و بیننده را به اعماق احساس رهنمود میسازد. مردم ملل خارجی وقتی آثار خوب را ببینند و آنها را بشناسند، سخت تحت تاثیر قرار میگیرند. به نظر من ، مهم ایجاد رابطه بین اثر و بیننده است. اگر یک اثر هنری بتواند با تمامیبینندهها ، در هر کجای دنیا رابطه تنگاتنگ و نزدیک برقرار کند، هر علاقمندی ، آن را پذیرا شده، به خوبی میپذیرد. ما زمانی میتوانیم نقاشی خود را در همه جای دنیا اشاعه دهیم که تمام مردم دنیا بتوانند، رابطه نزدیک بین احساس و دید خودشان با اثر هنری ما برقرار سازند. به عبارت دیگر، نقاشی ما باید با بینندگان مختلف دردنیا، غریبه نباشد. در آن صورت این هنر کشش و جذبه ای پیدا میکند که بینندگان بتوانند آن را به خوبی تماشا کنند و زمانی که مورد نقد و بررسی قرار گرفت، محتوای آن در دل و ذهن بیننده بر جای خواهد ماند. من فکر میکنم، در سبکی که دنبال میکنم این رابطه بتواند در حد خوبی بین اثر و بیننده به وجود بیاید. فرق نمیکند چه در ایران و چه در هر گوشه دیگری از دنیا.من تاکنون نتایج سودمندی را در این خصوص به دست آورده ام. سبکی که من دنبال میکنم، در عین حال که اصالت نقاشی ایرانی را دارد، با مردم دیگر ملل نیز بیگانگی ندارد.