بسته پیشنهادی «سیزده به در »

سیزده را همه عالم به در امروز از شهر من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم

امروز روز سیزده به در است .این اولین بسته پیشنهادی هنرلند در سال جدید است که در روز ۱۳ فروردین تقدیمتان می شود.

«سیزده به در» در فرهنگ ایرانی و در کشورهای فارسی زبان جایگاه ویژه ای دارد. آخرین روز از تعطیلات نوروز و پایان دیدوبازدیدها و تفرجی کوتاه در دل طبیعت.

برای این روز بسته کوچکی آماده کرده ایم که امیدواریم مورد توجهتان قرار بگیرد.

شعر

بسیار شنیده ایم که شهریار ملک سخن«محمدحسین بهجت تبریزی» درجوانی شکست عشقی را تجربه کرد که تأثیر آن تا پایان عمرش بر روح وجانش باقی مانده بود ودر برخی از اشعارش نیز نمود یافته است.

این داستان واقعی از خاطرات استاد شهریار است که سالها پس از این شکست عشقی، در یک روز «سیزده بدر» بامعشوق خویش روبرو می شود.

داستان زیر، داستان عشق شهریار که عشقی جان‌گداز و سوزناک است را روایت می‌کند که بسیار زیبا و عاشقانه است و زمانی که خیال شهریار در آسمان جوانی‌هایش بال می‌گشاید.

وقتی شهریار معشوقه‌اش را در سیزده به در دید

وقتی که در کشاکش میدان عشق مغلوب شدم و اطرافیان نامرد معشوقه‌ام را به نامردی ربودند و حسن و جوانی و آزادگی و عشق و هنرم همه در برابر قدرت زر و سیم تسلیم شدند در خویشتن شکستم، گویی که لاشه خشکیده‌ام را بر شانه‌های منجمدم انداخته و به هر سو می‌کشاندم.

بهارم در لگدکوب خزان، تاراج طوفان ناکامی شده بود و نیشخند دشمنانم، چونان خنجر زهرآلود دلم را پاره‌پاره می‌کرد. روزگار طاقت سوزی داشتم، آواره شهرها شده بودم، از ادامه تحصیل در دانشگاه طب وا‌مانده بودم و از عشق شورآفرینم هیچ خبری نداشتم، ازدواج کرده بود نمی‌دانستم خوشبخت است یا نه؟

تقریباً سه سال پس از این شکست سنگین به تهران سفر کرده بودم، روز سیزده بدر دوستان مرا برای گردش به باغی واقع در کرج بردند تا باهم انبساط خاطری شود. در حلقه دوستان بودم اما اضطرابی جانکاه مرا می‌فرسود، تشویشی بنیان کن به سینه‌ام چنگ انداخته و قلبم را می‌فشرد، از یاران فاصله گرفتم، رفتم در کنج خلوتی زیر درختی، تنها نشستم و به یاد گذشته‌های شورآفرین تهران اشک ریختم، پر از اشتیاق سرودن بودم، ناگهان توپ پلاستیکی صورتی رنگی به پهلویم خورد و رشته افکارم را پاره کرد….

دخترکی بسیار زیبا و شیرین با لباس‌های رنگین در برابرم ایستاده بود و با تردید به من و توپ می‌نگریست، نمی‌توانست جلو بیاید و توپش را بردارد، شاید از ظاهر ژولیده‌ام می‌ترسید، توپ را برداشتم و با مهربانی صدایش کردم، لبخند شیرینی زد، جلو آمد دستی به موهایش کشیدم، توپ را از من گرفت و به سرعت دوید….

با نگاه تعقیبش کردم تا به نزدیک پدر و مادرش رسید و خود را سراسیمه در آغوش مادر انداخت….

وای… ناگهان سرم گیج رفت….

احساس کردم بین زمین و آسمان دیگر فاصله‌ای نیست…

او بود…

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

عشق از دست رفته من…

همراه با شوهر و فرزندش…!

آری… او بود…

کسی که سنگ عشق بر برکه احساسم افکند و امواج حسرت آلود ناکامیش، مرزهای شکیباییم را ویران ساخت و این غزل را در آن روز در باغ سرودم:

یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگرگوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین‌جگرم
خون دل می‌خورم و چشم نظر جام
جرمم این است که صاحب دل و صاحب‌نظرم
من که با عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق و جوانی است به پیرانه سرم
پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیرزید که بی‌سیم و زرم
هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود
که به بازار تو کاری نگشود از هنرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچه‌ی معشوقه‌ی خود می‌گذرم
تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس
خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم
از شکار دگران چشم و دلی دارم سیر
شیرم و جوی شغالان نبود آبخورم
خون دل موج زند در جگرم چون یاقوت
شهریارا چه کنم لعلم و والاگهرم

 

امیدواریم از این داستان و شعر زیبا لذت برده باشید.

موسیقی:

manvasizdah

ترانه ای که برایتان انتخاب کرده ایم همین شعر زیبای شهریار است که «محسن چاووشی» به زیبائی آن را خوانده است.این ترانه زیبا را از آلبوم «من خود آن سیزدهم» انتخاب کرده وتقدیمتان می کنیم. اکنون که داستان این شعر را شنیده اید حتما شنیدن این ترانه لطف مضاعفی خواهدداشت.

دانلود ترانه «من خود سیزده هستم- محسن چاووشی

ویدئو

تلفیق هنر معماری و شیرنی پزی

ویدئوی زیبائی که ملاحظه خواهید کرد ،مصاحبه همکار ارجمندما جناب آقای «عباس گلرسان» با قدیمی ترین قناد(خلیفه) شهر یزد است که درباره تلفیق هنر معماری با چینش شیرینی های یزدی در ظروف مخصوص صورت گرفته است. مردم شریف یزد به مناسبتهای مختلف با شیرینی های مختلفی از مهمانان خود پذیرائی میکنند اما نکته جالب توجه آن است که این شیرینی ها در دیسها و سینی های  مخصوص به شکل هنرمندانه ای چیده می شوند که الهام گرفته از هنرمعماری یزد است. دراین مصاحبه فرزند حاج خلیفه علی رهبر دراین باره توضیح داده است.

 

عکس

سه عکس زیر برگزاری رسم نوروزی «سبزده به در »را در سه مقطع تاریخی ایران نشان می دهد . دوران قاجار، دوران پهلوی و دوران اخیر .امیدواریم این رسم کهن هرسال برقرا واین سال نیز برهمه شما هنرمندان عزیز و مخاطبان گرامی «هنرلند» مبارک باشد.

ممکن است شما دوست داشته باشید
1 نظر
  1. ناشناس می گوید

    ممنون اقاى دباغ مناسب وزیبابود

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

+ 72 = 76