اکسیدان روی موی شیطان | به نام پدر پسر روح القدس

نقدی بر فیلم اکسیدان و حاشیه های فراوانش

 

خلاصه داستان

اکسیدان داستان تلاش یک عاشق برای اخذ ویزا در راه رسیدن به نامزد خود است که سودای زندگی در غرب را در سر می پروراند و به صورت غیر قانونی مهاجرت کرده و در معرض آسیب قرار گرفته است.

شناسنامه فیلم

اکسیدان  کارگردان: حامد محمدی /نویسنده: حامد محمدی / بازیگران: جواد عزتی ، امیر جعفری ، شبنم مقدمی ، شقایق دهقان ، لیندا کیانی ، رضا بهبودی ، علیرضا استادی /فیلمبردار: فرشاد محمدی/ سال: ۱۳۹۵

نقد فیلم

اکسیدان نامی است که صدایش این روزها به همراه حاشیه های فراوان از مضمون فیلم به همراه پیاز داغ اضافه از خارج فیلم شنیده می شود. فیلمی که می توان آن را مجمع الجزایر ایده های تکراری فیلم های کمدی سال های اخیر دانست. فیلمی با داستان تکراری ،شخصیت های تکراری ،شوخی های تکراری و به دور از خلاقیت های لازم برای یک کمدی پرحاشیه و پرسروصدا.

تم کلی داستان بر مبنای عشق اصلان (با بازی جواد عزتی) به نگار (با بازی لیندا کیانی) است. نگار، نامزد اصلان، بدون اجازه او و غیرقانونی به خارج سفر می کند. اصلان به دنبال راهی برای گرفتن ویزای قانونی است تا بتواند نامزدش را برگرداند. او در این راه با بهمن (با بازی امیر جعفری) آشنا می شود تا در اخذ ویزا از بهمن کمک بگیرد و این شروع روند اتفاقات کمیک داستان است.

اصلان و بهمن در اولین تلاش تصمیم می گیرند در نقش یک کشیک مسیحی راه را برای گرفتن ویزا هموار کنند و این مهمترین موقعیت طنز فیلم است که یک فرد معمولی در نقش یک روحانی مذهبی ظاهر شود. شوخی ای که مدل تام و تمامش را قبلا در فیلم مارمولک به بهترین وجه و چه بسا بسیار نزدیکتر به خطوط قرمز دیده بودیم و در این فیلم با کپی دست چندمی از آن روبرو هستیم. به جرعت می توان گفت همان شوخی ها و جزئیات اما بسیار محافظه کارانه تر و نه چندان جذاب، تکرار می شود. بدون شک برای حامد محمدی فیلم مارمولک به تهیه کنندگی پدرش منوچهر محمدی یک تاثیر شگرف و غیر قابل انکار است و رد پای آن را نیز می توان در فیلم های قبلی وی و همچنین به شکل پررنگ تر در این فیلم دید. به واقع اکسیدان در شوخی با روحانیت آن هم در یک درجه پایین تر ،یعنی روحانی مسیحی ،پایی فراتر از مارمولک نمی گذارد و اتفاق جدید وجود ندارد جز چند اتفاق مثل موتورسواری روحانیت و خاکسپاری که آن هم با حضور بهمن و لمپنیسم حاکم بر این شخصیت به کلی سخیف و مضحک می شود.

با تیپ همجنسگراها در سفارت

در تلاش بعدی برای گرفتن ویزا ،آنها به سراغ همجنسگرایی می روند و با مراجعه به سفارت های خارجی از قضا موفق به اخذ ویزا هم می شوند. شوخی ها بسیار تکراری و از ترس ممیزی در سطحی ترین و مبتذل ترین حالت خود قرار دارد درحالیکه این موضوع با کمی خلاقیت کمیک می توانست دستمایه بسیاری از شوخی های جذاب باشد که حساسیت ممیزی را نیز برنمی انگیزد.

متاسفانه دیگر سکانس ها نیز برگرفته از سخیف ترین و دم دستی ترین اتفاقات به ظاهر کمیکاست و بسیار تکراری و از فرط تکرار برای تماشاچی ایرانی بیش از حد مضحک می نماید.زن میانسال پولدار ،دعوت پیاپی هر خانمی به خانه به بهانه های مختلف و …

اصولا به نظر می رسد کارگردان به هیچ عنوان تمایل به انجام کوچکترین ریسکی در فیلم نداشته و این موضوع را در انتخاب بازیگر برای کاراکترهای تکراری و بارها دیده شده خود نیز نشان داده. جواد عزتی چه در فیلم قبلی همین کارگردان و بارها در سریال های مختلف نقش یک فرد مظلوم در موقعیت انجام کار خلاف را بازی کرده و در این نقش آنقدر تکراری شده که عملا شاید بیرون آمدن از آن برایش دشوار باشد البته فرقی نمی کند این فرد مکانیک باشد یا روحانی یا سینماگر یا هر شغل دیگری. همین موضوع راجع به امیر جعفری وجود دارد.او در فیلم یک لمپن در فضای واقعی است که هیچگونه قواعدی را رعایت نمی کند و در همه جا احتمال بروز یک آبروریزی را دارد اما در مرز مدیریت کارگردان حفظ می شود.

جواد عزتی

در این بین اما تنها نکته مثبت اکسیدان نشان دادن و صرفا مطرح کردن حقوق افرادی در جامعه است که کمتر دیده می شوند. اقلیت های مذهبی ،همجنسگراها و کسانی که احتیاج به احترام به پاسپورتشان دارند.از طرف دیگر نقد به روحانیت اسلام و ظرفیت فکری و آزادی بیشتر روحانیون دین های دیگر. که نمونه این مسئله را می توان در تشکر کشیش از اصلان درباره جوانی که قصد تغییر دین داشت، مشاهده کرد و یا حتی سکانس آخر و فرمان به دست اسلام بودن…
اکسیدان را نمی توان فیلم خوبی دانست .این فیلم کوچکترین نوآوری و خلاقیتی برای بیننده خود چه در داستان و چه در اجرا به نمایش نمی گذارد درحالیکه مهمترین عامل در ایجاد یک طنز موفق ،نوآوری و خلاقیت است که نمود آن را نیز معمولا می توان در محبوبیت فیلم در بین مردم مشاهده کرد و نمونه بارز آن مارمولک است . البته عوامل فیلم ظاهرا سعی کردند از تکنیک های دیگری برای موفقیت فیلم در گیشه استفاده کنند و آن ایجاد شایعه و خود اپوزیسیون پنداری سیاسی و فرهنگی در این راستا است. استفاده از تکنیک قدیمی “شایعه پایین کشیدن فیلم” در راستای فروش بیشتر در فضای مسموم مدیریت فرهنگی کشور جوابگو بود و عوامل فیلم توانستند کلاغ خود را به جای قناری به مردم قالب کنند درحالیکه فیلم اکسیدان بسیار ترسوتر از آن است که لایق پایین کشیدن از سردر سینماها باشد ولی ای کاش قوانین مردم نهاد در کشور آنقدر قوی بود که مردم میتوانستند آثار فرهنگی مفرح را در فضای آزادانه انتخاب کنند و متناسب با فرهنگ متعالی کشورمان فیلم های بی ارزش را کنار بگذارند و با ندیدن آنها قدم فرهنگی دیگری در تعالی فرهنگ کشور بردارند نه به عنوان یک بازار هدف اقتصادی ،صرفا بازیچه شایعات و سیاسی کاری های نهادهای عمدتا غیر مسئول شوند. در آن زمان است که فیلم هایی همچون اکسیدان خود به خود از سردر سینماها پایین می آیند و هیچ جایگاهی حتی در گیشه پیدا نمی کنند.

حاج آقا و پدر سوار موتور

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

39 + = 43