اصغرفرهادی:فیلمسازان مراقب باشند؛جایزه ها می توانند خطرناک باشند!
اصغر فرهادی و دو ستاره فیلمش دوشنبه شب در میان خبرنگاران ایرانی در تهران درخشش خاصی داشت.
او صادقانه سخن می گفت و حرفهائی می زد که کمتر از او شنیده بودیم.گویا درد دلش باز شده بود اما نه کینه توزانه به انتقادهایی که از او شده بود پاسخ داد ونه متکبرانه آنها را نادیده گرفت. منطق گفتارش تفکر و تأمل می طلبید .
این را می شد از اولین جمله اش پس از تعارفات معمول فهمید .او گفت:
غالب کسانی که در این نشست حضور دارند فیلم را ندیده اند و بهتر است سوالی در مورد فیلم پرسیده نشود و سوالات در موارد دیگر باشد.
این جمله آبی بود برآتشی که ممکن بود شعله ور شود چرا که خلاصه داستان فیلم پتانسیل اعتراضهایی درباره حیا وعفت و نظایر آن را دارد و هستند کسانی که ندیده ببرند و بدوزند.او این فرصت را باقی گذاشت برای روزهای اکران عمومی فیلم تا بتواند حرفهای دیگری بزند که شنیدنش برای علاقمندان سینمای ایران ضروری است.اول از خودش گفت تا رسید به توهمات دائی جان ناپلئونی و اتهام سباه نمائی فیلمهای اجتماعی .
او درباره تغییر روشی که بعد از درباره الی داشت سخن گفت: من در سریال «داستان یک شهر» توانستم با عموم مردم ارتباط بگیرم. همانجا فکر کردم همه ما قصه گفتن را دوست داریم و همه در همه جای جهان از قصه گفتن لذت می برند چون مدام اشتیاق دارند لحظه بعد را ببینند.راهی که من برای ارتباط گسترده با مخاطب پیدا کرده ام قصه گفتن است ولی این تنها راه نیست. شاید سینماگران دیگری راه های دیگری پیدا کنند.از فیلم «چهارشنبه سوری» به بعد فیلم هایم جزو فیلم های پرفروش بوده است. حتی در خارج از کشور هم اندازه داخل مخاطب داشته است. امیدوارم هرگز فیلمی نسازم که مردم از آن دور باشند
فرهادی درباره اتهام سیاهنمای فیلم و اینکه فیلمهای موفق در جشنوارههای خارجی سیاهنما هستند، گفت: همه میگویند فیلم گاو فیلم خوبی است. فرض کنیم مهرجویی امروز فیلم میساخت و در دنیا جایزه میگرفت. آیا فیلم گاو سیاهنماست؟ خیر فیلم فقط در یک روستاست و درباه فقر است و وقتی آن را میبینیم، نمیگوییم سیاهنماست. اینکه میگویند فیلمی سیاهنماست؛ فقط به ظاهر فیلم نگاه کردهاند ولی آن نتیجهای که میگیریم باطن درخشانی است مانند فیلم آبادانیها.
کارگردان فیلم فروشنده با بیان اینکه قرار بود در آمریکا فیلمی بسازم اما پشیمان شدم، افزود: در آمریکا یک فیلم ایرانی دیدم که در آن دختر بچهای فال میفروخت. در آنجا از من پرسیدند که این دختر چه میفروشد و من گفتم فال. بعد طرف آمریکایی گفت فال چیست؟ گفتم شعر است و امریکایی گفت یعنی در کشور شما شعر میفروشند؟ او از این موضوع بسیار استقبال کرد و عاشق ایران شد.
وی ادامه داد: البته گاهی افراد ناخواسته تصویری ارائه میکنند که درست نیست. ولی نمیتوان آن را به تمام سینما تعمیم داد. یعنی اینکه میگوییم خارجیها فقط حاضرند به فیلمهای سیاهنما جایزه بدهند، درست نیست.
نویسنده فیلمنامه فروشنده تاکید کرد: بخشی از کسانی که فیلمها را متهم به سیاهنمایی میکنند قصد دیگری دارند و اصلاً قصدشان سینما نیست. من در برلین یک سال داور بودم و هرگز این احساس سیاهنما و این نگاه را نداشتم.
فرهادی سپس با بیان اینکه من وقتی پایم را از مرز بیرون میگذارم با اعتماد به نفس حرف میزنم و با اعتماد به نفس در آنجا قدم میزنم، گفت: کدام کشوری مانند ایران فیلم خوب دارد؟ چرا دائم میگوییم که آنها به آثار سیاهنما جایزه میدهند. توهم دایی جان ناپلئونی از اعتماد به نفس درست نیست. به من حتی پیشنهاد شد که فیلم گاو را در اسپانیا بازسازی کنم اما متاسفانه ما در داخل مدام در حال تحقیر سینمای خودمان هستیم. چرا باید اینگونه باشد؟
وی افزود: جایزه فیلمنامه روی من تأثیری ندارد. این جایزهها یکی دو شب هیجان دارد و نباید آن را جدی گرفت. البته جایزه برای فیلمها خیلی مهم هستند اما فیلمساز باید مراقب باشد زیرا این جایزهها میتوانند خطرناک باشند.
من وقتی چهل سال در یک مسیر راه میروم، راه رفتنم شبیه آن مسیر شده است. حتی اگر در یک شرایط کاملا آزاد هم باشم فقط یک چیز در فیلمهایم تغییر میکند و آن این است که خانم در خانه بدون چادر است.
او گفته هایش را اینگونه پایان دادکه :
قرار نیست پاسخی به توهینها بدهم. اگر کسی خوشحال است میتواند خوشحال باشد و اگر کسی شرمسار است میتواند اختیار خودش را داشته باشد. اگر کسی هم میخواهد از موفقیتهای من حرص بخورد فعلا باید حرص بخورد زیرا من قصد ندارم فیلم بد بسازم.
به این ترتیب نشستی که قراربود درباره یک فیلم دیده نشده در ایران برگزار شود، بهانه ای شد برای حرفهائی که باید زودتر از اینها گفته می شد.
مجموعه عکسها از مهدی نصیری خبرگزاری ایلنا