آموزش مسائل جنسی به کودکان و نوجوانان | تأملی بر یک مشکل فرهنگی

آموزش مسائل جنسی به کودکان و نوجوانان | هفته گذشته گزارشی ویدئویی در کانالی با عنوان «ژلوفن» در «آپارات» و «اینستاگرام» و در پی آن در برخی از شبکه های اجتماعی نظیر تلگرام و واتس آپ بازنشر شد که با گزارش کاربران منجر به تعطیلی این کانال در «آپارات» شد.

دراین گزارش خانم گزارشگر جوانی را می بینیم که با هفت قلم آرایش به میان کودکان و نوجوانان در کوچه و خیابان رفته و از آنها سؤال ساده ای را می پرسد:

شما می دانید از کجا به دنیا آمده اید؟

بچه ها با همان سادگی خویش یا می گویند نمی دانم یا اینکه می گویند از «شکم مامان»..

اما خانم گزارشگر به این اکتفا نمی کند و باز می پرسد :

چطور رفته بودی توی شکم مامانت؟!

و خلاصه سؤالات را تا جایی پیش می برد که کودکان و نوجوانان معصوم ترجیح می دهند به او پاسخ ندهند یا از شرم صحنه را ترک می کنند، البته برخی از کودکان هم هاج و واج نگاه می کنند و شاید با خود می گویند راستی ما چطور رفتیم در شکم مامان و چطور بیرون آمدیم؟!

آموزش مسائل جنسی به کودکان

واقعیت این است که ویدئوی پخش شده در کانال ژلوفن تنها نمونه ی کوچکی از شلختگی حاکم برنظام فرهنگی کشور ماست. اگر بخواهیم بدون خود سانسوری صحبت کنیم باید گفت کشور ما دچار بحران فرهنگی و هویتی عمیقی است که حاصل شعارزدگی فرهنگی است. می گوییم انقلاب فرهنگی لکن حاصلش می شود نامه تقدیر دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی از برنامه ای کپی برداری شده از هالیوود و بالیوود با مارک ایرانی و ادعای خلاقیت که کودک و نوجوان را به شوافهایی وامی دارد که در آن حاضرند برای معروفیت و محبوبیت جانشان را نیز به خطر بیاندازند……
آنچه درباره کودکان ونوجوانان درکشور ما درحال رخ دادن است فاجعه ای کم نظیر در صدسال اخیر است که از جنبه های مختلف قابل بررسی است:
۱-سیستم آموزشی کشور مدتهاست از ریل خارج شده است و کمترین تلاش وزیر پیشین آموزش و پرورش هم به نتیجه ای جز اقرار به ناتوانی در تغییر نیانجامید است.
کافی است کودک یا نوجوان مدرسه ای داشته باشید تا بدانید کتاب‌های کمک آموزشی چه تأثیر عمیقی در انحراف آموزش و پرورش ایجاد کرده است و تجارت سیاهی که راه افتاده است از بازارهای پر زرق و برق اطراف میدان انقلاب تا چهار راه ولیعصر امان انتشاراتی های باسابقه را بریده است و کتابفروشی های قدیم هرکدام «کلاغ قرمز»ی یا «گاف»ی یا«قافی» یا «مدرسان …»ی شده اند….
کور سوی امید جامعه فرهنگی به اقدام شجاعانه وزیر مستعفی در اولین سال خدمتش معطوف بود که دستور لغو استفاده از این کتاب‌ها در مدارس را صادرکرد اما چنانکه می دانید با دوره گردی صاحبان این انتشارات و ملاقات  ناشران بزرگ با برخی از مراجع به عقب نشینی مفتضحانه وی انجامید. هنوز تبلیغات این انتشارات بعد از اپراتورهای بزرگ تلفن همراه و اینترنت، حرف اول را در بازرگانی صداوسیما می زند.

ملاقات ناشران کمک آموزشی با مراجع
ملاقات ناشران کمک آموزشی با مراجع

۲-کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان زیر مجموعه همین وزارتخانه فشل است و حیاط خلوتی است که بین چهره های فرهنگی تر حوزه سیاست دست به دست می شود بنابراین امیدی به آن هم نمی توان داشت.
۳-صداوسیما هم که برنامه های کودک و نوجوان را در قالب شبکه های ضعیفی خلاصه کرده اند که رسالت خویش را آماده سازی ذهن کودکان به عنوان مخاطبان آتی طیف خاصی از جریان سیاسی خاصی می دانند و فعالیت گروه کودک ونوجوان سایر شبکه ها هم یا منحل شده یا تدارکاتچی خاله ها و عموهای سودجویی هستند که دیگر جای تهیه کنندگان باسابقه و باسواد برنامه های کودک نوجوان را گرفته اند. دیگر نه مسعود رسامی هست که محله بهداشت بسازد ونه بیژن بی رنگی که محله برو و بیا….نه حتی عموقنادی که کمی هم آموزش را قاطی سرگرمی کند…..
دراین محیط است که کودک و نوجوان با اینترنت و گوشیهای همراه پدر ومادرش آشنا می شود….سوای جذابیتهای بازی های آنلاین و آفلاین کامپیوتری ، سرویسهای مختلف ارائه فیلم و سریال و کارتون دنیای در دسترس کودکان و نوجوانان امروز ماست.
۴_فضای مجازی خود اسیر دست مافیای دیگری است که داستان دردناکش را کسانی می دانند که می خواهند سالم وقانونمند در آن محیط کار وفعالیت کنند چه کار اقتصادی چه کارفرهنگی… به خصوص آنها که می خواهند یا می خواستند با اندیشه های نوین خود خدمتی به فرهنگ جامعه ی خویش کنند لکن استخوانهایشان زیر فشار رقابت بابخش خصولتی یا خرد شده یا در حال شکستن است…
احساس بدی است خود را سیاهی لشکر گروهی دانستن که با استفاده از رانت‌های دولتی در فضای مجازی اقتصاد را قبضه کرده اند و در تمام محافل به عنوان الگو و سردمداران فرهنگ سازی اینترنتی یا حامیان استارتاپی معرفی می شوند….

در این بلبشو پرسیده می شود درباره ژلوفن نظرتان چیست و برای نظارت براین فضا چه باید کرد؟


پاسخ روشن است؛ این گزارش کار بدی است کپی برداری شده از یک کار خوب اروپایی-آمریکایی، که با کمی جستجو و وبگردی می توانید اصلش را  پیدا و ملاحظه کنید. لکن مسأله اینجاست که آموزش مسائل جنسی به کودکان و پرسیدن این سؤالات در کشورهای آزاد و با زیرساخت فرهنگی متمایز با ایران هم آنقدرها آسان نبوده است. که این کپی برداران در خیابان‌های کشورمان میکروفون به دست وقیحانه چنین پرسشهایی را با کودکان ما مطرح کرده اند….
فرهنگ مسأله ای چند لایه ای است که پرداختن به شاخه های مختلف آن ظرافت‌های خاص خود را می طلبد. زبان مناسب کودک، آموزش‌های لازم کودک و حتی زمان آموزش‌ها هرکدام ماجرا و نکات باریکتر از مویی دارد که باید در جای خود مطرح کرد.
وقتی متولیان آموزشی در مصاف تجارت کتب کمک آموزشی و آموزشگاههای بزرگ  شکست خورده اند و سیاسیون هم با اسناد بین المللی آموزشی به شیوه ی نامناسب معامله ی سیاسی می کنند و نسخه ی داخلی هم ندارند، به نظر می رسد وظیفه ی منتقدان است که حساسیت والدین را نسبت به اینگونه مسائل آموزشی برانگیزانند .هرچند با آنچه گفته شد در می‌یابیم که اگر درصدد اصلاح هستیم خیلی دیر شده است اما شاید اگر امروز اقدام کنیم برای نسلی که امروز در قنداقها خفته اند کاری کرده باشیم…..

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

57 − = 51