مقدمه ای بر نقد تئاتر الیور توئیست | به قلم مجید گیاهچی | قسمت اول
نقد تئاتر الیور توئیست | نمایشی که آذرماه ۱۳۹۶ در تالار وحدت به صحنه رفته است این روزها از جهات مختلف مورد بحث و بررسی قرار دارد. دکتر مجید گیاهچی در مطلبی که خواهید خواند به نقد تئاتر الیور توئیست پرداخته است. این نقد در دو بخش تقدیم حضورتان می شود. در بخش اول نگاهی کلی به جریانهای فرهنگی اقتصادی تئاتر معاصر دارد و بخش دوم به صورت مستقیم به نقد تئاتر الیور توئیست اختصاص یافته است.
این اشک دیدهی من و خون دل شماست (نقد تئاتر الیور توئیست | قسمت اول)
دکتر مجید گیاهچی
▪️فرصتی دست داد به تماشای نمایش “الیور توئیست” بهکارگردانی حسین پارسایی و با بازی هوتن شکیبا، سعید چنگیزیان (نوید محمدزاده)، مهناز افشار، داریوش موفق، آتیلا پسیانی، امیرکاوه آهنینجان و … در تالار وحدت بنشینم.
▪️اجرای این نمایش در بین جامعهی تئاتر با حاشیهها و مباحثاتی روبهرو بوده (خود من هم با اشاره به این نمایش مطلبی منتشر کردهام) و این عکسالعملها تا جایی پیش رفته که برخی و از جمله گویا دستهای از دانشجویان تئاتر، حتی از تحریم “الیور توئیست” سخن بهمیان آوردهاند، تحریمی که علیرغم آن و علیرغم بازتابهای منفی اجرای این نمایش در میان برخی تئاتریها، نه تنها کوچکترین تاثیری بر فروش و استقبال از این نمایش نگذاشته، بلکه شاید اندکی هم موجب گرمی بازار آن شده است، گرمی بازاری که بهنظر میرسد خود در ارتباطی متقابل، باعث بالا گرفتن بیشتر انتقادات میشود، موضوعی که سمتهای دولتی پیشین و فعلی کارگردان “الیور توئیست” و متهم نمودنش به برخورداری از رانتها هم بیش از دیگر افراد به آن دامن میزند.
علل و عوامل تحریم الیور توئیست
▪️تحریم “الیور توئیست” بلافاصله خاطرات اجرای نمایشهای “پیروزی در شیکاگو” (مرحوم داوود رشیدی در سال ۱۳۷۱) و “عشقآباد” و “دندونطلا” (داوود میرباقری بهترتیب در سالهای ۱۳۷۵ و ۱۳۷۸) را برای من که از قضا همزمان با اجرای این نمایشها، دانشجوی مقاطع مختلف تئاتر بودم، زنده کرد. چرا که در آن دورهها هم دانشجویان و گروهی از هنرمندان، فعالان و تماشاگران سختگیرتر تئاتر، تماشای آن نمایشها را (که در نسبت با زمانهی اجرایشان از تیمهای بازیگری متفاوتی استفاده کرده بودند، پروداکشن حرفهایتر و پرخرجتری داشتند و گمان کنم اندکی بهای بلیت را افزایش داده بودند و از سوی دیگر بهخاطر فروش و استقبال بسیار، تخفیف دانشجویی و بلیت میهمان که آن موقع خیلی رایج بود را حذف کرده بودند)، تحریم کردند.
هر چند در آن دورهها بهدلیل محروم بودن جامعه از امکان بازتاب نظراتش در فضاهای مجازی، حتی شاید بسیاری از اهلش هم متوجه چنین تحریم و بازتابهای منفیای نشدند و حالا که فکر میکنم میبینم شاید اگر امکانی برای تماشای آن نمایشها هم فراهم میشد، آنها را میدیدم تا شاید بتوانم بهجای مخالفت با نمایشی که ندیدهام، با تماشایش امکانی برای ارزیابی هنری آن داشته باشم، امکانی که برای نقد آن نمایشها فراهم نشد بیآنکه کمترین تاثیری بر روند گسترش آنها داشته باشد.
بهعبارت دیگر شاید بخشی از این تحریم هم بهدلیل نداری بوده و هست. چرا که باید بپذیریم پرداخت ۱۰۰ یا ۴۰۰ هزار تومان، برای یک دانشجوی تئاتر یا یک خانوادهی فرهنگی بسیار دشوار بوده و حتی غیرممکن یا در عدماولویت بهنظر میرسد.
اجرای تئاتر در تالار وحدت با مخاطبان جدیدش
▪️هدف از بیان این خاطره اشاره به برخی ریشههایی است که نمایشی چون “الیور توئیست” در ادامه و استمرار آنها اتفاق میافتد. نمایشهایی که حتی در نسبت با یکدیگر تفاوتهای فراوانی، هم در کیفیت و هم در نوع نگاه به تئاتر، دارند و کارگردانانشان احتمالاً هرگز به اینکه با دیگر کارگردانانی که نام خواهم برد از جهاتی در یک گروهبندی قرار داده شوند، رضایت نخواهند داشت:
پری صابری با مجموعهنمایشهایش از “من به باغ عرفان” در سال ۱۳۶۷ گرفته تا کنون، بهروز غریبپور با نمایشهایی چون “بینوایان”، “کلبهی عمو تم” یا مجموعه نمایشهای اپرای عروسکیاش (بهترتیب در سالهای ۱۳۷۵، ۱۳۸۶ و ۱۳۸۷ تا کنون)، محمد رحمانیان از نمایشی چون “فنز” در سال ۱۳۸۴ و بهخصوص در نمایشهای اخیرش که از آنها بهعنوان “موسیقی-نمایش” و “کنسرت-تئاتر” یاد میشود و حتی دکتر علی رفیعی با مجموعه اجراهایی که در تالار وحدت داشتهاند از “یادگار سالهای شن” در سال ۱۳۷۱ تا “خاطرات و کابوسها …” در سال ۱۳۹۴.
▪️هر چند برخی از نمایشهایی که نام بردم در مکانی بهغیر از تالار وحدت به اجرا در آمدهاند، اما ارتباطی مابین این گروهبندی و تالار وحدت و شاید درستتر باشد بگویم تماشاگران این تالار و توقعاتشان وجود دارد.
▪️من که سی سال است از دستهی حرفهایترین تماشاگران تئاتر محسوب میشوم حتی در سالهایی که تماشاگران در قریب بهاتفاق سالنها، گروهی نسبتاً ثابت بودند (هر چه پیشتر آمدیم و در تناسب با افزایش قیمت بلیت، چهرههای آشنا یا بهنظر آشنا جای خود را به تماشاگرانی تازه دادند، تماشاگرانی که برخلاف اخلاف خود، بهنظر نمیرسد تماشای تئاتر کار مداومشان باشد و هر از گاه و بهشکلی اتفاقی، پا به سالن تئاتر میگذارند) حتی در ابتدای این سی سال در تالار وحدت همواره با چهرههایی تازه روبهرو بودهام، تماشاگرانی که از همان آغاز بهنظر نمیرسد که پایشان به دیگر سالنها باز بشود (هر چند در سالهای اخیر و هر چه به امروز نزدیکتر شدهایم بهنظر این گروه در حال گسترش و پراکندگی بیشترند).
▪️همانگونه که پیشتر بارها گفتهام افزایش قیمت بلیت تئاتر از یک سو، حذف حمایتهای دولتی و وابستگی تئاتر به گیشه از سوی دیگر و گسترش فاصلهها و شکافهای طبقاتی که منجر به شکلگیری بیشتر و گسترش طبقات مرفه و جدایی آنها از طبقهی متوسط اجتماعی بهعنوان مخاطبان دیروز تئاتر شده، از دیگر سو تئاتر را در وضعیتی تازه، اندکی مشابه آنچه پیش از این بیشتر مختص مخاطبان کنسرتهای موسیقی بود، قرار داده است.
لزوم بررسی جامعه شناسانه این پدیده
▪️لازم است این موضوع از حیث جامعهشناسی و دیگر ابعاد لازم بررسی شود چرا که مسلماً و تنها با کمارزش، نادیده انگاشتن، انحرافی خواندن و طرح دیدگاههای انتقادی و انقلابی، نمیتوان به تحلیل درستی از وضعیت دست یافت. اتفاقاً موج تاثیر این دگرگونی طبقاتی- اجتماعی خیلی دیر و در آخرین مرحله به حوزهی فرهنگ و تئاتر رسیده است، یعنی سالها پیش از این در افزایش بنگاههای معاملات ملک و فروشگاهها و خدمات لوکس از نمایشگاههای اتومبیل گرفته تا فروشندگان برندهای معتبر پوشاک و خوراک و مد شدن انواع مناسبتهای جهانی از ولنتاین تا هالوین و تا رستورانها و تفریحات شیک و گرانقیمت نمود و ظهور یافته، در حالیکه محلی برای بروز و تجلی فرهنگی-رسمی آن پیدا نشده بود و این گروه قدرتمند نیاز داشت و دارد فعالیت فرهنگی-شبهفرهنگی پیشین خود را از زیرزمین و خفا به مکانهای رسمی و آبرومندتر گسترش دهد.
▪️اگر به نمودارهای فروش در تالار وحدت توجه کنید، یک قاعدهی ثابت وجود دارد، همیشه ابتدا گرانترین صندلیها بهفروش میرسد، هر چه گرانتر بهتر، بلیت “الیور توئیست” که در آغاز ۱۵۰ هزار تومان بوده، در اثر برخی اعتراضات غیرمردمی و درونسازمانی به ۹۵ هزار تومان کاهش یافته اما اگر ۲۵۰ یا ۳۰۰ هزار تومان هم بود باز مشکلی ایجاد نمیشد، چون ۱۵۰ هزار تومان الان حتی بهای یک پرس غذا در یک رستوران بسیار لوکس و گرانقیمت نیست و بهایی متعارف برای رستورانهای لوکس و گاه حتی نزدیک به معمولی است.
و چنین مقایسههایی است که باعث میشود فروش بلیتهای گرانتر صندلیهای کناری، پیش از صندلیهای مرکزی یک ردیف عقبتر (که در نسبت امکان مناسبتری برای تماشای نمایش فراهم میآورد، اما اندکی ارزانتر است) قابلتوجیه باشد.
▪️این مقدمهی طولانی در نقد تئاتر الیور توئیست را با اشاره به چند نکتهی دیگر بهپایان میرسانم و به خود نمایش خواهم پرداخت.
تجاربی از دیگر کشورها
▪️در سال ۱۳۸۹ فرصتی دست داد که در فستیوال فرینج آدلاید استرالیا شرکت کنم. در این جشنواره صدها نمایش اجرا میشد و خوشبختانه با کارت ویژهای که در اختیار داشتم در مدتی نسبتاً طولانی امکان تماشای تعداد زیادی از این نمایشها را پیدا کردم. تقریباً تمام نمایشهایی که در آن جشنواره به اجرا در آمدند (و از کشورهای مختلف دنیا با پرداخت ورودیه خود را به آدلاید رسانده بودند و تنها مبنای درآمدشان فروش بلیت بود) نمایشهایی آکروباتیک با ترکیبی از طنز، دلقکبازی، سیرک، موسیقی، سکس، شعبدهبازی و عملیات محیرالعقول بود و بهطور کلی نمایشهایی بودند مفرح و فاقد متن و محتوایی مشخص و درگیرکننده که قریب به اتفاق تماشاگرانش با گیلاسی شراب یا ماگی آبجو در دست به تماشایشان مینشستند. درصد بسیار کمی از نمایشهای جدیتر در سالنهای بسیار کوچک و با مخاطبان اندک به اجرا در میآمدند.
▪️همین تجربه را بیش و کم در کشورهای دیگر هم تجربه کردم از افغانستان و تاجیکستان و گرجستان گرفته تا کره و هند و مالزی و تایلند و اندونزی و حتی کرواسی و چک و بلاروس و روسیه و ایتالیا و انگلستان و فرانسه تا آرژانتین. حال دوستانی که تجربهی بیشتری دارند میتوانند گزارشهای دقیقتری بدهند و خطاهای مرا اصلاح کنند.این به آن معنا نیست که در این کشورها و بهخصوص در اروپا نمایشهای جدی روی صحنه نمیروند، چرا میروند و حتی در برخی کشورهای اروپایی خیلی زیاد هم اجرا میشوند، اما نه برای تهیدستان و طبقات فرودست جامعه. تئاتر در همه جا هنری گران است اما با چند رویکرد توانسته خود را حفظ کند.
رویکردهای حمایتی برای تئاتر
▪️نخست حمایتهای دولتی، بهخصوص دولتهای محلی (شهرداریها)، و دوم سیاستهای کلان دولتها در از میان برداشتن شکافها و فواصل طبقاتی و گستردگی طبقهی متوسط و در اقلیت قرار دادن طبقات فرودست و اشرافی از طریق اعمال سیاستهای درست مالیاتی و استقرار قوای قضائیهی مستقل (که اکنون میفهمم اهمیت آن انگار حتی بیش از آزادی است)
▪️و بالاخره اصلاح تمام فرآیندهای آموزشی و فرهنگی، از آموزشهای مقدماتی گرفته تا عالی و حتی نقش رسانهها و … و بالاخره و لاجرم کار فرهنگی و قدرت تاثیرگذاری و نفوذ آن در بخش بزرگتری از جامعه و از جمله طبقات مرفه.
نقد تئاتر الیور توئیست ادامه دارد….
نقد تئاتر الیور توئیست به روایت شکرخدا گودرزی
نقد تئاتر الیور توئیست به روایت مجید گیاهچی