فرزین پارسی کیا در گفتگوی اختصاصی با سرزمین هنر از شروع کار ادبیش در دوران مدرسه گفت و تا نقش فضای مجازی در ارتباط با ادبیات نسل جوان ادامه داد. اینک در دومین بخش از این گفتگو به شعر سپید می پردازد.
دربارهی فعالیت تان در زمینهی داستان و شعر کودک بگوئید. چطور شد وارد این حوزه شدید؟
در ابتدای دههی هشتاد و به پیشنهاد دوستی برای نمایشنامههای کودکان شروع به نوشتن شعر و ترانه کردم و توانایی خودم را در این زمینه آزمودم بعد از این تجربه، داستان کودک به آن اضافه شد که در نهایت منجر به انتشار در نشریات روز گردید و تا امروز ادامه دارد. باید اشاره کنم که به زودی دو مجموعه داستان از من برای دورهی سنی پیش دبستانی و دبستان از طریق نشر «حسآخر» منتشر خواهد شد و امیدوارم مورد استقبال عزیزان خردسالم قرار بگیرد.
تعریفی که شما از شعر سپید دارید چیست؟ آیا این گفته را که “شعر سپید پایبند به هیچ قاعده ای نیست” را قبول دارید؟
به واقع برای شعری که توسط شاملو ارائه شده و تعریف دارد، نمیشود تعریف و تعبیر تازهای ارایه کرد و قطعا شعر سپید هم از داشتن قاعده مستثنی نیست. فکر میکنم شعر آزاد برای سوال شما گزینهی بهتری ست. متاسفانه این ذهنیت بین عموم جامعه تعمیم یافته که شعر آزاد قواعد خاصی ندارد اما باید اذعان داشت مادامی که درک ما از شعر، همان ساختار عروضی باشد نمیتوان توقع زیادی داشت. از طرفی افراد زیادی هستند که به تبع اتفاقهای فضای مجازی به کثرت رسیدهاند و متنهایی با تقطیع غیر لازم را که بدون داشتن ساختار و بیان شاعرانه است، به اسم شعرترویج میکنند که به تازگی با عناوینی به اسم دلنوشته مرسوم شده اند. طبیعتا همیشه برای ارتباط گرفتن با هنر فاخر، تفکر امری الزامی ست اما کو گوش شنوا.
آیا در ایران، مرجع خاص معتبری برای آموزش شعر سپید هست؟
از آنجایی که شعر به هیچ عنوان مقولهای دانشگاهی نیست و در اصل هنری قالب ناپذیر می باشد، هیچ وقت مرجع مشخصی نداشته و نخواهد داشت و این خود مسبب شده تا داعیهداران از هر طرف دم از چیرگی زبان و توان شعر خود بر دیگری را داشته باشند. دقیقاً اتفاقی که طی سالهای گذشته در مورد جوایز جدید و غیردولتی شعر و نوع گزینش شعرها و برندگان آن به وجود آمده است. هر چند در جوایز دولتی هم مشابهتهای بسیاری وجود دارد. اما بحث داغ این روزها، پذیرش یا عدم پذیرش این گزیدگان شعر میباشد. پس میتوان در رفتار موافقان و مخالفان همین استنباط را دید که شعر همیشه مدعیانی داشته و خواهد داشت که بدون قاعدهی مدونی پیش میروند . در شعر امروز روابط بر همه چیز سایه افکنده و ارجحیت بر ارجعیت چیره میباشد. هر چند تایید و تکذیب ادعای دوستان شاعر منوط به ارایه دلایل است اما قضاوت این ماجرا کار بسیار دشواری خواهد بود.
ویراستاری شعر به چه گونه است و یک ویراستار تا چه حدی اجازه ی دست بردن و تغییر در شعری را دارد؟
همان طور که میدانیم، ویراستاری متون، طبقه بندیهای خاص خود را دارد. اما در مورد شعر بسیاری از کتابها با کمترین اصول ویرایشی منتشر میشود که با توجه به نیاز ویرایش فنی (صوری) برای انواع کتاب، میتوان این موضوع را برای تمامی مجموعهها و یا کتابهای شعر ضروری دانست که به شخصه برای چند کتاب این نوع ویرایش را اعمال کردهام. اما برای ویرایش ادبی شعر شرایط متفاوتتر است و معمولا شاعران بنام تن به این ویرایش نمیدهند یا اگر هم چنین کنند در حد توصیه دوستان نزدیک میماند و معمولا اسمی بر روی کتاب به عنوان ویراستار دیده نمیشود اما برای شاعران نوقلم، این نوع ویرایش قطعا مفید به فایده خواهد بود. البته منوط به پذیرش شاعر. اما به شخصه تا به حال چنین موردی ندیده و نداشتهام. هر چند دوستان بسیاری آثارشان را ارسال میکنند و براساس نظر من تغییراتی را اعمال میکنند، اما هیچگاه به مرحلهای نرسیده که نظرم را در مقام ویراستار ادبی تامین کند.
مجموعه شعری با نام “لکنتی در گیسوانت” در دست چاپ دارید. این مجموعه هم در سبک کارهای قبلی شماست؟
بله. بر عکس کتاب آخرم «انقراض راوی» که مجموعه نبود و می توان باعنوان کتاب شعر منسجمی از آن یاد کرد کتاب «لکنتی از گیسوانت»(که توسط نشر «شبچله» در مرحلهی چاپ به سر میبرد) مجموعهای ست از شعرهایی با فضای عاشقانه. هر چند در مواردی چنین نیست و شعرها فضایی انتقادی به خود میگیرند. اما همان¬طور که از اسم آن پیداست، شعرها بیشتر رفتاری تغزلی دارند و با فضا سازیهای زبانی و روایتهای ساده و کوتاه اما ضربه زننده، سعی در جذب مخاطب دارد و امیدوارم با حمایت ناشر در نمایشگاه کتاب سال ۹۷ تهران، در اختیار مخاطبان قرار بگیرد و قطعا با کتاب آخرم تفاوتهای فراوانی دارد.
کلام آخر فرزین پارسی کیا:
وقتی بر روی شعرهای شاعران صد و چهار شمارهی هفتهنامهی پرمخاطب «کتاب هفته» کار تحقیقی میکردم (که خروجی آن در شماره پنجم گاهنامه «آنگاه» به چاپ رسید) متوجه شدم بسیاری از شاعران پر کار و مطرح آن دوران جزو فراموش شدگانند.
این توضیحی بود تاحرف آخرم را به کسانی بزنم که متاسفانه با باند بازی و پشتهم اندازی سعی در تخریب افرادی دارند که با تلاش، سعی در ارائه و نشر آثار خود دارند. باید باور کنیم اگر ارائهای نباشد، قضاوتی نخواهد بود. ما سنگ ریزههای این ادبیات هم نیستیم و همانطور که بسیاری از شاعران مطرح دهههای سی تا پنج (جز انگشت شمارشان) دیگر دیده و خوانده نمیشوند ما هم فراموش خواهیم شد. پس به فکر تَرَکهای این بنا باشیم و با همین سنگ ریزگی ملاتی شویم برای استحکام شعر پارسی.