داستانی برای یک وداع: بدرقه یا تشییع؟

فردا پیکر زنده یاد عباس کیارستمی از مقابل کانونی که به آن عشق می ورزید و به پرورش فکری کودکان ونوجوانان وطنش می پرداخت  تشییع می شود. همه دست اندرکاران سینما و دوستداران فرهنگ و ادب وهنر در تلاشند آخرین وداع با کارگردان محبوب وپرافتخار سینمای کشور به خوبی وباشکوه برگزار شود.

دیشب فرودگاه امام خمینی میزبان پیکر آن مرحوم بود .این دومین بار بود که فرودگاه پایتخت وطنش منتظر بازگشت او از فرانسه بود.  ۲۰ سال پیش در سال ۱۳۷۵ هنگامی که با دست پر و با پای خود نخل طلای کن را در دست داشت در فرودگاه کسی جز عده ای خودسر درانتظار ورودش نبودند نه از مراسمی خبری بود ونه از تشویقی ؛ تنها لطفی که به او شد آن بود که با وساطت برخی از مقامات در معیت چند نفری از دوستان از درب دیگری مخفیانه خارج شد تا اقدام خودسرانه ای آبروی هنر ایران را خدشه دار نکند . اما دیشب و در شامگاه ۱۸ تیر ۱۳۹۵ که او نه بر پای خود بلکه بر تابوتی مزین به پرچم سه رنگ ایران ازهمان مسیر به ایران بازگشت برروی دست و با پای دیگران بر فرش قرمزی پا گذاشت که ۲۰ سال دیرتر برایش پهن شده بود.

فردا دوستان ونزدیکان این هنرمند مراسمی آراسته اند تا آخرین وداع با سینمال گر شاعرپیشه ایران در فضای متفاوتی برگزار شود . این توقع زیادی نیست. نکته اسف انگیز اینجاست که پس از ۲۰ سال هنوز افراد ی هستند که همین عنوان بدرقه را برای این مراسم نوعی اقدام علیه ارزشهای اسلامی تلقی می کنند و در گوشه وکنار برای مراسمی که هنوز برگزار نشده حاشیه سازی می کنند. نمونه آن مطلبی است که دریگی از گروههای تلگرامی در شبکه های اجتماعی منتشر شده است:

عجیب است انگار بعضی ها میخواهند مراسم ایشان رنگ اسلامی نداشته باشه.استفاده از واژه هایی نظیر آخرین دیدار یاآیین بدرقه بجای تشییع …در اطلاعیه ها قابل تامل است!
مراسم هنرمندی مسلمان و شیعه پیرو امیرالمومنین بدون رعایت سنت های اسلامی جای تعجب و تاسف دارد.
گویا عده ای برای مقاصد سیاسی و ضد دینی خود از هر فرصتی سوء استفاده میکنند.
مقصود از لباس های زیبا چبست؟؟

ظاهرا این نوشته در پاسخ به دعوت فرزند مرحوم کیارستمی از مردم برای شرکت در مراسم تشییعی است که او آنرا بدرقه نامیده است.متن پیام اوکه در اینستاگرام منتشر شده است به این شرح است:

ahmadkiarostami

این که احمد کیارستمی چرا خود به بدرقه پدر نمی آید و دلش را بدرقه راه پدر می کند ، به ما مربوط نمی شود اما هرچه این متن را خواندم نشانه ای از اینکه خواسته وی نقض رعایت سنتهای اسلامی باشد در آن نیافتم. اتفاقا در فرهنگ شیعه بر نکات مهمی در خصوص آداب تشییع جنازه تاکید شده است که برخی بر ذمه نزدیکان و برخی بر عهده مشایعت کنندگان است. مثلا جزع وفزع کردن صاحبان عزا در مرگ عزیز در این فرهنگ نکوهش شده است و به جای آن توجه وپذیرش مقدرات الهی ورضا به خواست خداوند مورد تأکید بوده است و اگر اشکی و اندوهی است توصیه شده است به یاد مصائب اهل بیت (ع) به خصوص سیدوسالار شهیدان حضرت ابا عبدالله (ع) باشد. پاکیزگی نیز جزئی از آداب اجتماعی ماست .حال اگر صاحب عزا از مردمی که به احترام متوفی گردهم می آیند بخواهد لباس زیبا بپوشند و عزای رفتن نگیرند وجشن زندگی برپا کنند چرا باید به بدترین شکل در چارچوب معنائی خاصی رمزگشائی شود که حاصلی جز عصبیت وبرخورد متعصبانه از آن استنباط نمی شود. گرچه اخیرا دیده شده در بعضی از مراسم تشییع جنازه ها شعائر اسلامی نادیده گرفته شده اما دامن خانواده ای که نام پدر عباس و نام فرزند احمد است از چنین قضاوت سوئی مبراست. چرا ازخود نمی پرسیم مراسم تشییع جنازه یک هنرمند شاعرپیشه چرا باید فاقد نشانه های شاعرانه باشد؟

شاید اگر شاعر شهرما خواجه حافظ شیرازی که قریب ۸۰۰ سال پیش سروده بود:

برسر تربت من بی می و مطرب منشین        تا زشوفت زلحد رقص کنان برخیزم

امروز درمقابل شما تشییع می شد ، اورا به کفر والحاد می خواندید؟ و این بیتش را دلیلی بر خروج وی از تعظیم شعائر اسلامی می دانستید درحالی که او قرآن را با ۱۴ روایت در گنجینه سینه اش محفوظ داشته بود.

« کیارستمی » حافظ قرآن نبود ، عالم ومجتهد دینی نبود ، شهیدمیدان جنگ نیز نبود ، او یک هنرمند مسلمان بود همین و بس . فردا او بی گمان با آداب اسلامی و تلقین شیعی چهره در نقاب خاک خواهد کشید، اما برگزاری مراسمی شاعرانه  برای  بدرقه اش به سوی آرامگاه ابدی کمترین خدمتی است که جامعه هنری کشور نه به او بلکه به خود خواهند کرد ، تا تمام کسانی که در هنر سینمای جهان او را شاعرترین سینماگر دوران اخیر می دانند نام ایران را با شعر و هنر به خاطر بسپارند درست مثل داستانهای شیرینی با طعم گیلاس .

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

56 + = 66