تئاتر لاکچری یا تئاتر ستمدیدگان | یادداشتی از شکرخدا گودرزی

الیور توئیست نام نمایشی است برگرفته از شاهکار چارلز دیکنز که از امروز به کارگردانی حسین پارسائی در تالار وحدت به روی صحنه می رود. این نمایش به دلیل بهره مندی از بازیگران مشهور سینما و تبلیغات سنگین در سطح شهر تهران از هم اکنون با استقبال تماشاگران مواجه شده است و حاشیه هایی پیرامون آن رخ داده است. یادداشتی که می خوانید نوشته ی یکی از اساتید هنرهای نمایشی است که از دید متفاوتی به این پدیده نگاه کرده است.

تئاتر لاکچری یا تئاتر ستمدیدگان

شکرخدا گودرزی*

قشر نوکیسه در کشورهایی همانند کشور ما که اصطلاحا به آن کشورهای در حال گذر می گویند برای خودنمایی و به رخ کشیدن ثروت های باد آورده که غالبا حاصل زد و بند است و مناسبات چرک و آلوده تجلی خود را در بروز رفتارهایی می یابد که غالباً متظاهرانه هستند تا اصیل… این رفتارها در کشور ما از رفتن به رستوران هایی با ورودی نیم میلیون تومان و غذا خوردن، در ظروف طلا و منوی باز و کشیدن سیگارهای با روکش طلا و یا سرگرمی های دیگر که بیشتر مختص آقازاده هاست تجلی می یابد…

افراد نوکیسه ای که ثروث آن ها هر روز رخ را در جایی می گشاید و این روزها محل خودنمایی خود را در تئاتر جستجو می کند. وقتی بلیت نمایشی تا ۵۰۰ هزار تومان فروخته شد که از نزدیکترین فاصله شاهد هنرنمایی هنرمند محبوب خود باشند این روزها در بلیت ۱۵۰ هزارتومانی خود را نشان می دهد…

 

تئاتر الیور توئیست
نمایش الیور توئیست

البته یادمان باشد این اتفاقات در کشوری دارد اتفاق می افتد که داعیه دار انقلاب محرومان و مستضعفان و کوخ نشینان را دارد و افرادی که فعلا پرچمدار این حرکت هستند خود از متولیان فرهنگی و مسئولان هستند. اگر رفتن به رستوران ها با ورودی آنچنانی و منوی باز توسط بچه پولدارها اتفاق می افتد به تازگی این اتفاق در تئاتر شهر و سپس در شاخص ترین و رسمی ترین تالار کشور شاهد آن هستیم. نمایشی که بلیت ۱۵ روز اولیه آن با بلیت ۱۵۰ هزار تومان که بعداً تبدیل به ۹۰ تومن شد البته با حواشی خاص خودش…

مضمون نمایش الیور توئیست را از یاد نبریم!

یادمان باشد مضمون نمایش الیور توئیست پرداختن به زندگی کودکانی ست که از گداخانه ها سر در آوردنده اند، مورد سواستفاده افراد سودجو قرار گرفته اند، و در قیاسی تطبیقی همان کودکانی ست که صبح تا شب و شب تا صبح به شکلی سازمان یافته در تمام چهارراه ها و اتوبان های شهر دیده می شوند. کودکانی که بسیاری از آن ها با مواد مخدر به خواب می روند. خرید و فروش می شوند و مورد سواستفاده قرار می گیرند.

 

الیور توئیست

نمایش الیور توئیست در نگاه اولیه قرار است به این کودکان استثمار شده به کودکان کار و ستمدیده بپردازد. اما در شکلی پر زرق و برق این تلخی و رنج و استثمار افسار گسیخته توسط نوکیسه ها با خرید بلیت بالای صد هزار تومان رنگ عوض می کند و به میعادگاه خودنمایی و تظاهر و سانتی مانتالیزم نوکیسه هایی تبدیل می شود که قرار است برای کودکان ستمدیده اشک تمساح ( البته از نوع موزیکال و شاید در دستمال های زربفت) بریزند!! یعنی اشک ریختن هم احتمالاً با نوعی حرکات و اطوار خاص همراه خواهد شد زیرا نمود حرکت متظاهرانه لاکچری ها چیزی جز این نخواهد بود…

الیور توئیست
الیور توئیست

چرا و چگونه تئاتر ما چنین مسیری را طی کرده است؟

سرچشمه این انحراف کی و چگونه آغاز شد؟! چه شد که افرادی که تا دیروز نمایش هایی کار می کردند که تماشاگر اتوبوسی برای آنها می آوردند و با شام و کیک و ساندیس نمایش های به ظاهر مذهبی کار می کردند الان سعی می کنند تئاتر لاکچری تولید کنند؟!! تئاتری که برای یک خانواده متوسط یا کارمند ۴ نفره چیزی حدود ۵۰۰ هزارتومان آب می خورد! آیا چنین تئاتری می تواند در سبد خانواده گی قشر میانی و اصطلاحا فرهنگی جامعه قرار بگیرد؟! البته این پدیده ی نوظهور در کنسرت تئاترها به شکلی دیگر خود را با بلیت های ۲۵۰ هزارتومانی و غیره خود را نشان می دهد.
 نمایش الیور توئیست
معاون هنری وزیر ارشاد و مدیر عامل خانه هنرمندان در بازدید از تمرین نمایش الیور توئیست
شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

چه اتفاقی برای آنهایی که آرمان گرا بودند و مدعی تئاتر پرسشگر و مقید به هنر متعهد افتاده که شاهد چنین تولیداتی هستیم؟! اساساً باید پرسید چه بر سر تئاتر آمده که الان نمایش هایی تولید می شوند با عنوان کنسرت تئاتر که بهای بلیت آن ها بالای ۲۵۰هزار تومان عرضه می شود؟!

البته ابن چرخش در مجموع متغیری از شرایط جامعه ای است که ارزش ها در آن تغییر کرده است، اختلاس های میلیاردی صورت می گیرد، رانت خواری شایع می شود، دروغ و جعل مدرک برای کسب کرسی های قدرت فزونی می یابد و تجمل گرایی امری بدیهی و پیش پا افتاده تلقی می شود. خب بدیهی ست در چنین شرایطی آنانی برنده اند که موج سواران خوبی هستند و موج سواری بلدند!!

انحراف سیستمی یا غیر سیستماتیک؟

هر چند در بادی امر شکل گیری چنین مسیری انحرافی و غیر سیستماتیک به نظر می رسد اما با کمی دقت در می یابیم که ایجاد چنین شرایطی کاملا آگاهانه و با برنامه بوده است که تولید تئاتر لاکچری بخشی از برنامه کلان چنین سیاستی ست. سیاستی که هدف آن سوق دادن تئاتر به سمت و سوئی ست که نمونه سازی چنین آثاری ابزاری باشد برای کوبیدن جامعه تئاتری برای فروش بیشتر…

سابقه تئاتری داشتن یا نداشتن

مدخل دیگر بحث که امروز با آن مواجه هستیم استفاده غیر معقول از چهره هایی ست که هیچ گونه سبقه و سابقه تئاتری ندارند و فقط به واسطه جذاب بودن برای همان لاکچری ها و نوکیسه ها سر از سالن های تئاتر در آورده اند و با چند روز تمرین!!! نمایشی را سر هم بندی می کنند و در تالارهای خصوصی به روی صحنه می آورند!!

افرادی که ربطشان به بازیگری و هنر تئاتر خود حدیث مفصلی ست. همین افراد که مورد توجه قشر نوکیسه هستند نمایش هایی را کار می کنند که بلیت آن با شروع تمرینات به فروش می رود!!!

البته به شکل تصادفی!! موضوع برخی از این نمایش ها گورخوابی و فقر و از این قبیل مسائل است!!

نمایش الیور توئیست
نمایش الیور توئیست

اشک تمساح

ظاهراً اشک تمساح ریختن برای ستمدیدگان جدیدترین مد و پز همدردی با افراد محروم است! یادمان باشد که طبق آمار سازمان ملل بیشترین سودجویی از افراد فقیر تحت پوشش های کمک و توجه به موضوعات محرومان صورت گرفته است!
در این آشفته بازار تئاتر میدانداری برخی سالن داران تحت عنوان تئاتر خصوصی که مأمن و ملجأ همین قشر نوکیسه و لاکچری هست خود حدیث مفصلی ست که پرداختن به آن در خور نوشتار دیگری ست. که رفتار، واکنش ها و برخوردشان با تئاتر خود موضوع جذابی برای اهل نظر است.

به راستی این حرکت خزنده از چه زمانی شروع شد؟!

آیا از زمانی شروع نشد که شعار تئاتر بفروش!! سر لوحه و در دستور کار متولیان فرهنگی و تئاتری قرار گرفت و سالن های تئاتر به افرادی واگذار شد که می توانستند بدون هیچ پیشینه ای فقط اجاره بهاء سالن ها را بپردازند؟! یا سالن های تئاتر محلی برای نمایشگاه ماشین و نمایش هایی شد که فقط قصدشان سرگرمی و خنداندن و خندانیدن بود؟! بنده مخالف طنز یا نمایش کمدی نیستم اصلا و ابدا ولی نمایشی که بتوان به آن عنوان طنز یا کمدی را اطلاق کرد! به جد باور دارم آن چه موجب شرایط کنونی شده است مسیری که با نام اقتصاد هنر شکل گرفت و دولت به نحوی خواست شانه از زیر بار مسئولیت خود خالی کند و به الگو سازی نمایش هایی بپردازد که به زعم خودشان سودآور باشد…

نمایش الیور توئیست
نوید محمد زاده در نمایش الیور توئیست

سیاستی که نتیجه آن تولید تماشاگر کاذب تئاتر بود. تماشاگرانی که نمی توان آن ها را به عنوان تماشاگر تئاتر قلمداد کرد زیرا این تماشاگر فقط دنبال چهره مورد علاقه و چیزی ست که با مزاجش جور دربیاید نه آن که دنبال تئاتر است!!!
در این میان اهالی تئاتر برای روی صحنه بردن تئاتر به معنای واقعی کلمه باید تماشاگر تئاتر یا تماشاگر کاذب!! گدایی کنند تا کف فروش سالن را تامین نمایند! در این سال ها به عینه شاهد بوده ایم بسیاری از نمایش های تاثیر گذاری که به دلیل نرسیدن به کف فروش تعطیل شده اند!!


*نویسنده، کارگردان و مدرس تئاتر

لازم به ذکراست درج نظرات و دیدگاههای کارشناسان و اساتیدفن و نویسندگان محترم به معنای موضع رسمی این وبسایت تلقی نمی شود.

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
4 نظرات
  1. دکتر می گوید

    درود بر استاد گودرزی همشهری عزیز و افتخار شهرم . دکتر ط.

  2. محسن می گوید

    این همه کینه از کجا میاد؟
    جامعه طیف گسترده ای از آدمهاست و هر کس سلائق و علایق خودشو داره.اتفاقا وجود چنین نمایشهائی در کنار نمایش های ارزان قیمت همین گستردگی اجتماع رو نشون میده.
    چیزی که تعجب برانگیزه خشم و ناراحتی بیش از حد افرادی مثل نویسنده این مقاله اس.
    فراموش نمیکنم که مخملباف هم در روزهای اول کارش میخواست مهرجوئی را با نارنجک منفجر کند.
    تندروی و تعصبات احمقانه بزرگترین دشمن جهان سوم است.

  3. میلاد می گوید

    من موندم بعد از یک ماه، یکی از این استید همیشه مدعی در مورد خود اجرا چهار کلمه نقد ننوشته!!!
    همه گیر دادن به قیمت بلیط!
    چطور در مورد کنسرتها و قیمت های نجومی بلیطها (نمونش همسن کنسرت سی) کسی لب به اعتراض باز نکرد؟؟
    نماد لاکچری بودن و…. فقط برای دیدن این تئاتر مطرح میشه؟؟؟
    جای این حرفا دو خط نقد در مورد خود اجرا بنویسید

  4. امیرهوشنگ نورا می گوید

    سلام،
    هنگامی که بازیگران تئاتر در سال های پیش بی کار شده یا حتی گرسنه می شدند در حالی که عده ای بی هنر و بی ادب در حال انباشته کردن انحصاری منابع مادی و معنوی کشور بودند صدای کسی در نمی آمد
    حال که مقداری منابع مادی و معنوی نصیب تعداد انگشت شماری هنرمند حرفه ای شده است، شلوغ بازی به راه انداخته اند و می خواهند “محدودیت های فراقانونی و سلیقه ای” را به کل جامعه تحمیل کنند که “هنرمند باید حتماً فقیر باشد تا اجازه کار بی دردسر در ایران را داشته باشد”.
    شخصیت ها و مقاماتی که این “تئاترهای فاخر” را نفی می کنند باید بتواند توضیح دهند که خود برای اعتلای تئاتر چه کرده اند، نه آنکه بصورت طلبکارانه در این شرایط دشوار روانی و اقتصادی فقط موج منفی به بخش هایی از جامعه تزریق کنند.
    و من ا… التوفیق

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

52 − = 44