از کناره اروند تا کنار نام آوران در بهشت زهرا: کورش اسدی رفت

کورش اسدی در روز عیدفطر تا خانه ابدیش بدرقه شد. آنچه می خوانید گزارش اختصاصی هنرلند به قلم همکار ما خانم طناز رهبری و عکسهایی از خانم منصوره صالحی از این آئین  است.

مراسم تشییع پیکر کورش اسدی با حضور اصحاب قلم در خانه هنرمندان راس ساعت ۱۰ صبح امروز، با خوانش خانهء کبود با صدای گرم و گیرای خودش کنار پیکر بی جان او آغاز شد. در این مراسم محمود دولت آبادی ،فرزانه طاهری، حسین سناپور، یونس تراکمه ، یار علی پور مقدم و تنی چند از اهالی ادبیات،از کورش اسدی یاد کردند .

جمع کثیری از شاگردان و دوستان قدیمی و صمیمی او و همچنین دوست داران و علاقه مندان به ادبیات داستانی به آنجا آمده بودند و شاید تنی چند از آنان که حتا کوروش اسدی را نه دیده بودند و نه میشناختند به سوگش نشستند. سپس ساعت ۱۱ و نیم به سمت آرامگاه جاویدانش در قطعهء نام آوران او را بدرقه نموده و همراه خانواده او،همسر و تنها دخترش شهرزاد که نامش سمبل قصه و داستان ایرانی ست شدند. کورش اسدی منولد سال ۱۳۴۳ جمعه گذشته بر اثر عارضه قلبی درگذشت.روحش شاد و یاد و نامش گرامی…

مجری مراسم وداع با کورش اسدی ، محمدرضا زمانی بود او که خود نویسنده است، در آغاز گفت:ما اینجا جمع شده ایم تا شاید غممان را تقسیم کنیم.غم از دست دادن نویسنده ای دوست داشتنی . تولدش آبادان ۴۳ و وفات یک شب غم انگیز. نویسنده ای که دیگر طنین زنگدار صدایش را زنده نمیشنویم. نویسنده ای که دیگر کیف پر از کاغذش را دستش نمیگیرد. باشد که صدایش و کلماتش از گوشمان بیرون نرود.

شاید این محتوا را نیز دوست داشته باشید

سپس از محمود دولت آبادی دعوت کرد که پشت تریبون بیاید.نویسنده کلیدر گفت:

همیشه ناگهان از راه می رسد و انسان را غافلگیر می کند. چگونه است که انسان در موقعیت پختگی خودش، بعنوان کسی که از نوجوانی و جوانی در تلاش مشقت نوشتن بوده،ناگهان از میانه خلوت ما برود.هیچ قشری به اندازهء نویسندگان در دورهء جدید تنها و بدخو نشده اند. همیشه یک فکر آزارنده ای به انسان میگوید گوشه ای بنشیند و مثل نیاکانش عزلت گزینی کند.من به او بعنوان یکی از چهره های خوب نگاه میکردم.غمهای زیادی را از نوجوانی تا کنون تجربه کرده ام و نزدیکی چندانی با او نداشتم. اما هستند کسانی که با او رفاقتی در سنین خود داشتند. من عمیقا”متاسفم از بابت یک انسان خوب و نویسنده ای که می رفت تا درخشش او از چهاردیواریها به بیرون ساطع شود. از جامعه نه چندان ثروتمند ادبی و این برای من جای سئوال است. من تاثر عیق ام را به خاندان خلوت ادبیات بیان میکنم. بعد از شنیدن خبر نمیدانم چرا بیاد وقایعی افتادم که همه چیز ما را شخم زد و کورش یکی از تکه های پراکنده شده جنوب کشور ما بود که در تهران عجیب و غریب نتوانست طاقت بیاورد.دوستان ظرفیتهای بردباری خود را بالاتر بباورید تا بتوانیم این دوره هارا بهتر تحمل کنیم. همیشه در معرض بیهودگی و ترکیبی از رنج و دشواری لحظاتی هستیم که آنرا همگان احساس نمی کنند و فقط دوستان متاسفانه حس میکنند،خراشیده میشوند و زخم برمیدارند.
سپس خانم طاهری و بعد یارعلی پور مقدم اشعاری قرائت کردند. یونس تراکمه که از دوستان نزدیک و صمیمی کورش اسدی بود نتوانست بخاطر احساساتش نسبت به او بیاناتش را به اتمام برساند.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

1 + 1 =